شماره ٣١٣: نه هر کس سر برون با تيغ و خنجر مى برد اينجا

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
نه هر کس سر برون با تيغ و خنجر مى برد اينجا
سر تسليم هر کس مى نهد سر مى برد اينجا
درين ميدان جدل با دشمنان کارى نمى سازد
سپر انداختن، از تيغ جوهر مى برد اينجا
چه باشد قسمت ما دور گردان از وصال گل؟
که با آن قرب، شبنم ديده تر مى برد اينجا
درين دريا به غواصى گهر مشکل به دست آيد
دل هر کس که گردد آب، گوهر مى برد اينجا
مکن تلخ از دروغ بى ثمر زنهار کام خود
که صبح از راستى قند مکرر مى برد اينجا
چو گل هر کس به روى تازه وقت خلق خوش دارد
ز احسان بهاران دامن زر مى برد اينجا
ندارد حسن عالمسوز غير از عشق دلسوزى
غبار از چهره آتش سمندر مى برد اينجا
کند پهلو تهى از هيزم تر آتش سوزان
خوشا آن کس که با خود دامن تر مى برد اينجا
ترا بى جرأتى از سود دريا مى شود مانع
وگرنه هر که موم آورد عنبر مى برد اينجا
کيم من تا نپيچد فکر عشق او مرا در هم؟
که سيمرغ فلک سر در ته پر مى برد اينجا
به فرق هر که صائب داغ سودا سايه اندازد
عذاب گرمى خورشيد محشر مى برد اينجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید