شماره ٢٦٤: نه ز خامى نقش ها را خام مى بنديم ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
نه ز خامى نقش ها را خام مى بنديم ما
پرده بر چشم بد ايام مى بنديم ما
ديده خونخوار ما را نيست سيرى از شکار
خاکسارى را به خود چون دام مى بنديم ما
فيض بالادست مينا را طلب در کار نيست
چون لب ساغر، لب از ابرام مى بنديم ما
مى شود همچون فلاخن شهپر پرواز ما
سنگ اگر بر جان بى آرام مى بنديم ما
مطلب ما بى دلان از چشم بستن خواب نيست
در به روى آرزوى خام مى بنديم ما
گر چه زخم صبح از خورشيد مى گردد زياد
رخنه خميازه را از جام مى بنديم ما
در به روى گفتگو، هر چند باشد دلپذير
با زبان چرب چون بادام مى بنديم ما
در ره افتادگى از ما کسى در پيش نيست
نقش بر روى زمين هر گام مى بنديم ما
تيغ را دندانه مى سازد سپر انداختن
از دعا دايم راه دشنام مى بنديم ما
بستگى کفرست در آيين ما آزادگان
مى شود زنار اگر احرام مى بنديم ما
نيست صائب چون شرر ما را به جان دلبستگى
چشم در آغاز از انجام مى بنديم ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید