شماره ٢٥١: تن به بيمارى دهد چشمش پى تسخير ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
تن به بيمارى دهد چشمش پى تسخير ما
لنگ سازد خويش را آهوى آهوگير ما
خانه ما در ره سيلاب اشک افتاده است
حيف از اوقاتى که گردد صرف در تعمير ما
راه زلف او به طى کردن نمى آيد به سر
ورنه کوتاهى ندارد طره شبگير ما
آب مى گرديم اگر بر روى ما آرى گناه
بگذر اى پير مغان دانسته از تقصير ما
خاک راه انگار و درد جرعه اى بر ما بريز
گرد خجلت را بشو از چهره تقصير ما
همچو زخم تازه خون گردد روان از جوى شير
بيستون را بر کمر آيد اگر شمشير ما
بس که صائب شد خطا از صيد و بر خارا نشست
خنده دندان نما زد اره بر شمشير ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید