شماره ٨٤: تر به اشک تلخ مى سازم دماغ خويش را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
تر به اشک تلخ مى سازم دماغ خويش را
زنده مى دارم به خون دل چراغ خويش را
از سياهى شد جهان بر چشم داغ من سياه
چند دارم در ته دامن چراغ خويش را؟
سازگارى نيست با مرهم ز بى دردى مرا
مى کنم پنهان ز چشم شور، داغ خويش را
کاروان بى خودى را نامه و پيغام نيست
از که گيرم، حيرتى دارم، سراغ خويش را
خاطر مجروح بلبل را رعايت مى کنم
اين که مى دزدم ز بوى گل دماغ خويش را
با تهيدستي، ز فيض سير چشمى چون حباب
خالى از دريا برون آرم اياغ خويش را
گر چه از مستى چو بلبل خويش را گم کرده اند
مى شناسم نکهت گلهاى باغ خويش را
گر چه يک دل گرم از گفتار من صائب نشد
همچنان در فکر مى سوزم دماغ خويش را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید