شماره ١٥٥: تو پادشاه و من از بندگان درگاهم

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تو پادشاه و من از بندگان درگاهم
بغير تو ز تو چيز دگر نمى خواهم
سزد که بر سر عالم علم برافرازم
کز آن زمان که غلام توام شهنشاهم
بسوز آتش سوداى تو همى سازم
سمندرم من و اين آتش است دلخواهم
اگر چه بيخود و مجنون شدم هزاران شکر
که از لطافت ليلى خويش آگاهم
بر آستان تو چون راستان مقيم شوم
اگر بصدر جلالت نميدهى راهم
ز خدمتت نروم زانکه از غلامى تست
همه سعادت و اقبال و منصب و جاهم
به پيش خويش بخوانى شبى حسينى را
بگوش تو چو رسد ناله سحرگاهم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید