شماره ١٤٢: دل بيچاره ام گم شد بکوى يار ميجويم

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل بيچاره ام گم شد بکوى يار ميجويم
دل گمگشته خود را از آن دلدار ميجويم
ز گلشنهاى روحانى چنين بلبل که من دارم
قفس چون بشکند او را در آن گلزار ميجويم
چو چشم او بعيارى روان و قلب ميدزدد
من بيدل متاع خود از آن عيار ميجويم
چو دانستم که آن عيسى پى تيمار ميآيد
دل آشفته خود را کنون بيمار ميجويم
چنان با سوز عشق او خوشستم دل که در محشر
بجاى شربت کوثر حريق نار ميجويم
اگر گه گه ز بيخويشى نظر در عالم اندازم
از او آيينه ميسازم در او ديدار ميجويم
چنان بختى که در خوابش شهنشاهان همى يابند
چو رهبر بخت بيدارش من بيدار ميجويم
حسين اين تاج داريها مرا کى در نظر آيد
سر سودائى خود را بزير دار مى جويم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید