شماره ٨٧: کسى که شيفته روى آن صنم باشد

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کسى که شيفته روى آن صنم باشد
ز طعن و سرزنش دشمنش چه غم باشد
براى ديدن ديدار دوست از دشمن
توان کشيدن اگر صد هزار الم باشد
بهيچ رو ز در او نميروم بارى
گدا ملازم درگاه محتشم باشد
رقيبم از سر کويش بجور ميراند
گداى شهر مبادا که محترم باشد
کسى که قدر شب وصل دوست نشناسد
اگر ز هجر بميرد هنوز کم باشد
هر آنکه سر غم عشق بر زبان راند
زبان بريده سيه روى چون قلم باشد
بگفت با تو دمى همنفس شوم روزى
ندانم آن دم خرم کدام دم باشد
اگر بحال من خسته دل کند نظرى
ز عين مردمى و غايت کرم باشد
حسين خسته جگر را سزد که بنوازد
بگوشه نظرى گر چه صبحدم باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید