شماره ٦٧: دوش چشم جانم از ديدار شه پرنور بود

غزلستان :: منصور حلاج :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دوش چشم جانم از ديدار شه پرنور بود
مطرب ما زهره و ساقى مجلس حور بود
با عذار ساقى فتان و چشم مست او
زاهد ار بشکست توبه همچو ما معذور بود
تا قدح کرده حدق بهر حمياى جمال
پيش از آن کاندر جهان باغ مى انگور بود
با حريفان معربد در خرابات ازل
از شراب لايزالى جان ما مخمور بود
ما انا نيت ز دار نيستى آويخته
تا بگويندى اناالحق گفتن منصور بود
دلبر آنساعت که جام خمر کافورى بداد
مسند دل بر فراز چشمه کافور بود
جان ما آئينه حق گشت و از ما شد پديد
آنچنان گنجى که در کنج ازل مستور بود
بود در طور فنا مست تجليها حسين
پيش از آندم که حکايات کليم و طور بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید