شماره ٨٤

غزلستان :: سیف فرغانی :: قصايد و قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
دين و دولت قرين يکدگرند
همچنين بود و همچنين باشد
دولتى را که دين کند بنياد
همچو بنياد دين متين باشد
بقرانها زوال ممکن نيست
دولتى را که دين قرين باشد
هست اى شاه دولت بى دين
خاتمى کش خزف نگين باشد
مهربانى طمع مدار ز خلق
دين چو با دولتت بکين باشد
نيست حاجت بعون و نصرت کس
دولتى را که دين معين باشد
دنيى و آخرت ببردى اگر
دولت تو معين دين باشد
توأمانند ملک و دين باهم
شمع همزاد انگبين باشد
صاحب دولت ار بود دين دار،
خصمش ار شاه روم و چين باشد
دست و دولت ورا بود بمثل
گر علمدارش آستين باشد
همنشين باش با نکوکاران
مرد نيکو بهمنشين باشد
بزرش همچو گلشکر بخرند
خار چون با ترانگبين باشد
سرکه چون با عسل درآميزد
نام نيکش سکنجبين باشد
بشنو پند سيف فرغانى
که سخنهاى او گزين باشد
بتوانگر که ملک دارد و مال
تحفه اهل فقر اين باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید