دفتر سیم از کتاب مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
پس سليمان گفت اى زيبادوى
امر حق بايد که از جان بشنوى
حق به من گفتست هان اى دادور
مشنو از خصمى تو بى خصمى دگر
تانيايد هر دو خصم اندر حضور
حق نيايد پيش حاکم در ظهور
خصم تنها گر بر آرد صد نفير
هان و هان بى خصم قول او مگير
من نيارم رو ز فرمان تافتن
خصم خود را رو بياور سوى من
گفت قول تست برهان و درست
خصم من بادست و او در حکم تست
بانگ زد آن شه که اى باد صبا
پشه افغان کرد از ظلمت بيا
هين مقابل شو تو و خصم و بگو
پاسخ خصم و بکن دفع عدو
باد چون بشنيد آمد تيز تيز
پشه بگرفت آن زمان راه گريز
پس سليمان گفت اى پشه کجا
باش تا بر هر دو رانم من قضا
گفت اى شه مرگ من از بود اوست
خود سياه اين روز من از دود اوست
او چو آمد من کجا يابم قرار
کو بر آرد از نهاد من دمار
همچنين جوياى درگاه خدا
چون خدا آمد شود جوينده لا
گرچه آن وصلت بقا اندر بقاست
ليک ز اول آن بقا اندر فناست
سايه‌هايى که بود جوياى نور
نيست گردد چون کند نورش ظهور
عقل کى ماند چو باشد سرده او
کل شيء هالک الا وجهه
هالک آيد پيش وجهش هست و نيست
هستى اندر نيستى خود طرفه‌ايست
اندرين محضر خردها شد ز دست
چون قلم اينجا رسيده شد شکست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید