دفتر سیم از کتاب مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
هم بدان تيغش بفرمود او قصاص
کى کند مکرش ز علم حق خلاص
حلم حق گرچه مواساها کند
ليک چون از حد بشد پيدا کند
خون نخسپد درفتد در هر دلى
ميل جست و جوى و کشف مشکلى
اقتضاى داورى رب دين
سر بر آرد از ضمير آن و اين
کان فلان چون شد چه شد حالش چه گشت
همچنانک جوشد از گلزار کشت
جوشش خون باشد آن وا جستها
خارش دلها و بحث و ماجرا
چونک پيداگشت سر کار او
معجزه داود شد فاش و دوتو
خلق جمله سر برهنه آمدند
سر به سجده بر زمينها مي‌زدند
ما همه کوران اصلى بوده‌ايم
از تو ما صد گون عجايب ديده‌ايم
سنگ با تو در سخن آمد شهير
کز براى غزو طالوتم بگير
تو به سه سنگ و فلاخن آمدى
صد هزاران مرد را بر هم زدى
سنگهايت صدهزاران پاره شد
هر يکى هر خصم را خون‌خواره شد
آهن اندر دست تو چون موم شد
چون زره‌سازى ترا معلوم شد
کوهها با تو رسايل شد شکور
با تو مي‌خوانند چون مقرى زبور
صد هزاران چشم دل بگشاده شد
از دم تو غيب را آماده شد
و آن قوي‌تر زان همه کين دايمست
زندگى بخشى که سرمد قايمست
جان جمله‌ى معجزات اينست خود
کو ببخشد مرده را جان ابد
کشته شد ظالم جهانى زنده شد
هر يکى از نو خدا را بنده شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید