دفتر اول از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
گفت پيغامبر که دايم بهر پند
دو فرشته خوش منادى مي‌کنند
کاى خدايا منفقان را سير دار
هر درمشان را عوض ده صد هزار
اى خدايا ممسکان را در جهان
تو مده الا زيان اندر زيان
اى بسا امساک کز انفاق به
مال حق را جز به امر حق مده
تا عوض يابى تو گنج بي‌کران
تا نباشى از عداد کافران
کاشتران قربان همي‌کردند تا
چيره گردد تيغشان بر مصطفى
امر حق را باز جو از واصلى
امر حق را در نيابد هر دلى
چون غلام ياغيى کو عدل کرد
مال شه بر ياغيان او بذل کرد
در نبى انذار اهل غفلتست
کان همه انفاقهاشان حسرتست
عدل اين ياغى و داداش نزد شاه
چه فزايد دورى و روى سياه
سروران مکه در حرب رسول
بودشان قربان به اوميد قبول
بهر اين ممن همي‌گويد ز بيم
در نماز اهد الصراط المستقيم
آن درم دادن سخى را لايقست
جان سپردن خود سخاى عاشقست
نان دهى از بهر حق نانت دهند
جان دهى از بهر حق جانت دهند
گر بريزد برگهاى اين چنار
برگ بي‌برگيش بخشد کردگار
گر نماند از جود در دست تو مال
کى کند فضل الهت پاي‌مال
هر که کارد گردد انبارش تهى
ليکش اندر مزرعه باشد بهى
وانک در انبار ماند و صرفه کرد
اشپش و موش حوادث پاک خورد
اين جهان نفيست در اثبات جو
صورتت صفرست در معنيت جو
جان شور تلخ پيش تيغ بر
جان چون درياى شيرين را بخر
ور نمي‌دانى شدن زين آستان
بارى از من گوش کن اين داستان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید