شماره ٢٥٨: آهم شنيد و رنجه شد آن ماه چون کنم؟

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آهم شنيد و رنجه شد آن ماه چون کنم؟
ديگر نماند جاى نفس، آه چون کنم؟
طفلست و شوخ و بى خبر از درد عاشقى
او را ز حال خويشتن آگاه چون کنم؟
خواهم گهى بخاطر او بگذرم ولى
سنگين دلست، در دل او راه چون کنم؟
در پاى او بمردم و قدرم نشد بلند
يارب، ز دست همت کوتاه چون کنم؟
اى بخت، من کجا و تمناى وصل او؟
درويشم و گدا، هوس شاه چون کنم؟
گفتي: چراست پيرهنت چاک همچو گل؟
بوى تو داد باد سحرگاه چون کنم؟
گويند: ناله چيست؟ هلالي، خموش باش
با کوه درد و محنت جان کاه چون کنم؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید