شماره ٢٢٧: ز سوز سينه کبابم، ز سيل ديده خرابم

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز سوز سينه کبابم، ز سيل ديده خرابم
تو شمع بزم کسانى و من در آتش و آبم
مرا عقوبت هجر تو بهتر از همه شاديست
تو راحت دگران شو، که من براى عذابم
بديگران منشين و بجان من مزن آتش
مرا مسوز، که من خود بر آتش تو کبابم
اگر براى هلاک منست ناز و عتابت
بيا و قتل کن ايدون، که مستحق عتابم
سؤال بوسه نمودم، ولى تو لب نگشودى
سخن بعرض رسيد و در انتظار جوابم
بگرد روى تو پروانه ام، که شمع مرادى
اگر تو روى بتابي، من از تو روى نتابم
بقدر خاک ره از من کسى حساب نگيرد
بکوى دوست، هلالي، ببين که: در چه حسابم؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید