شماره ١٤٧: شيرين دهنا، اين همه شيرين نتوان بود

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
شيرين دهنا، اين همه شيرين نتوان بود
شيرى که تو خوردى مگر از ريشه جان بود؟
اين حسن چه حسنست که از پرده عيان ساخت؟
نقشى که پس پرده تقدير نهان بود
تنها نه من از واقعه عشق خرابم
مجنون هم ازين واقعه رسواى جهان بود
امروز نشد نام و نشان دل من گم
تا بود دل گم شده، بى نام و نشان بود
دى بود گمان کز غمت امروز بميرم
امروز يقينست مرا هر چه گمان بود
هر تير جفايي، که دو ابروى تو افگند
بس کارگر آمد، که بزور دو کمان بود
خود را خس و خاشاک درت گفت، هلالى
تحقيق نموديم بسى کمتر ازان بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید