شماره ١١٩: باز عشق آمد و کار دل ازو مشکل شد

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
باز عشق آمد و کار دل ازو مشکل شد
هر چه تدبير خرد بود همه باطل شد
خواستم عشق بتان کم شود، افزون گرديد
گفتم: آسان شود اين کار، بسى مشکل شد
پاى هر کس، که بسر منزل عشق تو رسيد
آخرالامر سرش خاک همان منزل شد
اشک، چون راز دلم گفت، فتاد از نظرم
با وجودى که بصد خون جگر حاصل شد
آن سهى سرو، که ميل دل ما جانب اوست
يارب! از بهر چه سوى دگران مايل شد؟
غم نبود آن: که مرادى بتغافل ميکشت
غم از آنست که: امروز چرا غافل شد؟
شب وصل تو هلالى قدح از دست نداد
مگر از جام لبت بيخود و لايعقل شد؟
اهل عيشند، هلالي، همه رندان، ليکن
زان ميان گوشه اندوه مرا منزل شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید