شماره ٤٩: اى که مى پرسى ز من کان ماه را منزل کجاست؟

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى که مى پرسى ز من کان ماه را منزل کجاست؟
منزل او در دلست، اما ندانم دل کجاست
جان پاکست آن پرى رخسار، از سر تا قدم
ور نه شکلى اين چنين در نقش آب و گل کجاست؟
ناصحا، عقل از مقيمان سر کويش مخواه
ما همه ديوانه ايم، اين جا کسى عاقل کجاست؟
آرزوى ساقى و پير مغان دارم بسى
آن جوان خوبرو و آن مرشد کامل کجاست؟
در شب وصل از فروغ ماه گردون فارغم
اين چنين ماهي، که من دارم، در آن محفل کجاست؟
روزگارى شد که از فکر جهان در محنتم
يارب! آن روزى که بودم از جهان غافل کجاست؟
نيست لعل او برون از چشم گوهر بار من
آري، آري، گوهر مقصود بر ساحل کجاست؟
چون هلالى حاصل ما درد عشق آمد، بلى
عشقبازان را هواى زهد بى حاصل کجاست؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید