شماره ٥٩٨: تا به سر منزل چشمم کنى اى سرو گذار

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا به سر منزل چشمم کنى اى سرو گذار
اشگ من مى کند اين خانه به صدرنگ نگار
تنگ دل تا نشوى در دل تنگم زد و چشم
غرفه ها ساخته ام بهر تو از گوشه کنار
گر کنى سير کنان روى بصورت خانه
صورت چين کند از شرم تو روبر ديوار
پاکش از ديده غير و به دلم ساز مقام
که در او مردم بيگانه ندارند قرار
رشگ بر شاه نشين دل من دارد خلد
که در او حوروشى چون تو گرفتست قرار
مطلع مهر شود کلبه تاريکم اگر
از جمال تو بر او عکس فتد در شب تار
باد کاخ دل و جان منزل و کاشانه تو
تا زمانى که ز آفاق نماند آثار
گر به تنگى ز دل تيره وثاق تو کنم
چشم نمناک که از غير درو نيست غبار
پا نه اى بت به سرا پرده چشمم ز کرم
تا کنم بر قدمت صد در يک دانه نثار
محتشم کشته آنست که در کلبه خود
شمع مجلس کندت اى مه خورشيد عذار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید