شماره ٤١٥: دو دل ربا که بلاى دلند و آفت دين

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دو دل ربا که بلاى دلند و آفت دين
دلم به غمزه آن رفت و دين به عشوه اين
يکى ز غايت عرفان گليست پرده گشا
يکى ز عين حيا غنچه است پرده نشين
يکى به کام حريفان نموده خنده ز لب
يکى به عارض تابنده همچو در ثمين
يکى به عارض تابنده رشک ماه فلک
يکى به قامت رعنا بلاى روى زمين
يکى ز طره سرچين نموده مشگ ختا
يکى ز عقده گيسو گشوده ناقه چين
يکى به قصد من از ابروان کشيده کمان
يکى چو چشم خود از گوشه ها گشوده کمين
ز دست هر دو دل محتشم شکاف شکاف
گهى به تيغ عتاب و گهى به خنجر کين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید