شماره ٤٠٧: چون نمودى رخ به من يک لحظه بدخوئى مکن

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون نمودى رخ به من يک لحظه بدخوئى مکن
شربت ديدار شيرين به ترش روئى مکن
مى کنم گر بيخ عيش خويش ميگوئى بکن
مى کنم گر قصد جان خويش ميگوئى مکن
با بدان نيکى ندارد حاصلى غير از بدى
گر بخود بد نيستى با غير نيکوئى مکن
غمزه ات محتاج افسون نيست در تسخير خلق
صاحب اعجاز را تعليم جادوئى مکن
من که خود کم کرده ام دل در رهت دادم مده
عاشق بيداد را خوش دل به دلجوئى مکن
گر درين ديوان گناه ما خطاى عاشقى است
گو کسى در نامه ما اين خطا شوئى مکن
ترک بد خوئى کن اما با گداى پرهوس
گرچه باشد محتشم زنهار خوش خوئى مکن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید