شماره ٢٥٤: لعل تو رد شکست من زمزمه بس نمى کند

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
لعل تو رد شکست من زمزمه بس نمى کند
آن چه تو دوست ميکنى دشمن کس نمى کند
از سخن حريف سوز آن چه تو آتشين زبان
با من خسته ميکنى شعله به خس نمى کند
راحله از درت روان کردم و اين دل طپان
مى کند امشب از فغان آن چه جرس نمى کند
از خم زلف بعد ازين جا منما به مرغ دل
مرغ قفس شکن دگر ميل قفس نمى کند
مرغ دلى که مى جهد خاصه ز دام حيله اى
دانه اگر ز در بود باز هوس نمى کند
محتشم از کمند شد خسته چنان که چون توئى
مى رود از قفا و او روى به پس نمى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید