شماره ١٦٠: بهترين طاقى که زير طاق گردون بسته اند

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بهترين طاقى که زير طاق گردون بسته اند
بر فراز منظر آن چشم ميگون بسته اند
حيرتى دارم که بنايان شيرين کار صنع
بيستون طاق دو ابروى تو را چون بسته اند
از ازل تا حال گوئى نخل بندان قدت
کرده اند انگيز تا اين نخل موزون بسته اند
جذبه دل برده شيرين را به کوه بيستون
مردم ظاهر نگر تهمت به گلگون بسته اند
از سگان ليليم حيران که در اطراف حى
با وجود آشنائى راه مجنون بسته اند
مژده مجنون را که امشب محرمان بر راحله
محمل ليلى به قصد سير هامون بسته اند
کرده اند از وعده وصل آن دو لعل دلگشا
پرنمک در کار تا از زخم ما خون بسته اند
زير اين خون بسته مژگان مردم چشم ترم
از خس و خاشاک پل بر روى جيحون بسته اند
حاجيان خلوت دل با خيال او مرا
دردرون جا داده اند و در ز بيرون بسته اند
ترک خدمت چو نتوان کين بنده پرور خسروان
پاى ما درپايه چتر همايون بسته اند
تا ز محرومى به خوابش هم نبينم محتشم
خواب بر چشمم دو چشم او به افسون بسته اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید