شماره ١٥٥: عرق از برگ گل انگيختنش را نگريد

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عرق از برگ گل انگيختنش را نگريد
آب و آتش بهم آميختنش را نگريد
دامن افشاندن و برخاستنش را بينيد
ساغر افکندن و مى ريختنش را نگريد
همچو طفلى که دهد بازى مرغان حريص
دام به نهادن و بگريختنش را نگريد
گرچه مى گويم و غيرت به دهان مى زندم
کوه سيم از کمر آويختنش را نگريد
جان ديوانه من مى رود اينک بيرون
از بدن رابطه به گسيختنش را نگريد
محتشم اشک ز چشم آه ز دل کرده رها
فتنه از بحر و بر انگيختنش را نگريد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید