شماره ١١٦: هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نيست

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نيست
در پاى دوست هر که نشد کشته مرد نيست
ناصح مور ز مهر و غم درد ما مخور
ما عاشقيم و در خور ما غير درد نيست
مى ريزم از دو ديده به ياد تو اشک گرم
شبها که همدمم به جز آه سرد نيست
بر درگهت که نقد دو عالم نثار اوست
ما را ز انفعال به جز روى زرد نيست
جمعند وحشيان همه بر من همين دل است
آن وحشى که با من صحرانورد نيست
تهمت کش وصالم و در گرد کوى تو
جز گرد کوچه بهر من کوچه گرد نيست
هرچند دل رفيق غم و درد و محنت است
جمعست خاطرم که به کوى تو فرد نيست
شبها به دوستان چو خورى باده ياد کن
از محتشم که يک نفسش خواب و خورد نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید