شماره ٥٤: گوى ميدان محبت سر اهل نظر است

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گوى ميدان محبت سر اهل نظر است
گرد اين عرصه مگرديد که سر در خطر است
سينه تنگ پر از آه و تنگ پرده راز
چون کنم آه که يک پرده و صد پرده در است
چو هنر سوز تو گه دود برآرد ز جهان
که بسوزى تو و دود از تو نخيزد هنر است
گشت دير آمدن صبح وصالم گوئى
که شب هجر مرا صبح قيامت سحر است
مژده اى دل که به قصد تو مهى بسته کمر
که کمر بسته او صد مه زرين کمر است
غير ميرد به تو هرگاه قرينم بيند
اين چو فرخنده قران هاى سعادت اثر است
تيغ بر کف چو کنى قصد سرمشتاقان
بر سر محتشم کز همه مشتاق تر است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید