شماره ٢٩: جهان آرا شدى چون ماه و ننمودى به من خود را

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
جهان آرا شدى چون ماه و ننمودى به من خود را
چو شمع اى سيم تن زين غصه خواهم سوختن خود را
بيا بر بام و با من يک سخن زان لعل نوشين کن
که خواهم بر سر کوى تو کشتن بى سخن خود را
من از ديوانگى تيغ زبان با چرخ خواهم زد
تو عاقل باش و بر تيغ زبان من مزن خود را
به من عهدى که در عهد از محبت بسته اى مشکن
به بد عهدى مگردان شهره اى پيمان شکن خود را
در آغوش خيالت مى طپم حالم چسان باشد
اگر بينم در آغوش تو اى نازک بدن خود را
ورم صد جامه بر تن چون کنم شبهاى تنهائى
تصور با تو در يک بستر اى گل پيرهن خود را
کنم چون محتشم طوطى زبانيها اگر بينم
بگرد شکرستان تو اى شيرين دهن خود را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید