شماره ١٧: اگر دل بر صف مژگان سياهى مى زند خود را

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اگر دل بر صف مژگان سياهى مى زند خود را
که تنها ترک چشمش بر سپاهى مى زند خود را
ز تابم مى کشد اکثر نگاه دير دير او
که بر قلب دل من گاه گاهى مى زند خود را
ندارد چون دل خود راى من تاب نظر چندان
چه بر شمشير مردم کش نگاهى مى زند خود را
گلى کز جنبش باد صبا آزرده مى گردد
چرا بر تيغ آه بيگناهى مى زند خود را
مه نو سجده هاى سهو مى فرمايدم امشب
به صورت بس که بر طرف کلاهى مى زند خود را
سوارى گرم قتلم گشته و من منفعل مانده
که گيتى سوز برقى بر گياهى مى زند خود را
عنانش محتشم امروز مى گيرم تماشا کن
که چون بر پادشاهى دادخواهى مى زند خود را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید