شماره ٨: گر به تکليف لب جام به لب سوده تو را

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر به تکليف لب جام به لب سوده تو را
که به آن شربت آلوده لب آلوده تو را
که به آن مايه جهل اين قدرت کرده دلير
که ز انديشه دل بر حذر آسوده تو را
که دران نشئه تو را دست هوس سوده به گل
که به رخ برقع شرم اين همه بگشوده تو را
زده آن آب که بر خاک وجودت اى گل
که در خانه عصمت به گل اندوده تو را
که به فرمودن آن فعل تواضع فرماى
سجده در بزم گدايان تو فرموده تو را
حزم کزدم ز پذيرفتن تکليف نخست
که ازين بزم نشينى چه غرض بوده تو را
محتشم خوى تو مى داند و از پند عبث
مى دهد اين همه در سر بيهوده تو را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید