شماره ٣٢٨: پسرا و نازنينا، به کرشمه گاه گاهى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
پسرا و نازنينا، به کرشمه گاه گاهى
اگر اتفاقت افتد، به فتادگان نگاهي!
ز غمت کجا گريزم که جهان گرفت حسنت
ز تو هم به تست، يارا، اگرم بود پناهى
شرف هلاک مابين، به دو بوسه جان نو ده
که گر اين اميد باشد، بزييم چندگاهى
چو فغان کنم به کويت، ز على اللهم چه رنجي؟
در شه تهى نباشد ز نفير دادخواهى
نکنى تو راه کوته بر ما و هر زمانى
به فنا رهم نمايد اجل و دراز راهي!
به اميد با تو ما را چو نرفت پيش کارى
پس از اين چو نامرادان من و گوشه اى و آهى
چه دراز بود امشب که خيال بر سر آمد
بدميد صبح، ليکن چو به سر رسيد ماهى
به يکى ز همنشينان سخن تو دوش گفتم
که تو ديده اى فلان راچو به سر سيه کلاهى
به جواب گفت خسرو تو کجا رسى به وصفش
نظرى ز دور مى کن به جمال پادشاهى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید