شماره ٣٢١: بهر گشاد عالمى بگشا ز زلف خود خمى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
بهر گشاد عالمى بگشا ز زلف خود خمى
در پيچ پيچ زلف تو پوشيده شد چون عالمى
دلهاست در زلفت اگر شانه کنى آهسته تر
زيرا نبايد ناگهانى خونى چکد از هر خمى
چند از خيالت هر شبى صبح دروغينم دمد
اى آفتاب راستي، از صادقى آخر دمي!
در هم شده نام ترا مى گريم و جانم به لب
يک خنده تو بس بود شربت براى درهمى
با خويش گويم راز تو، بس سوزم و دم در کشم
رشک آيدم کاندر غمت انباز گردد محرمى
غمهات آرد پى به دل، گر بگسلد آن سلک غم
پيوندم از خون جگر بنهم غمى را بر غمى
خسرو گرفتار تو و چون هست چشمت ناتوان
گرد سرت آزاد کن بيچاره مرغى پر کمى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید