شماره ٣١٩: اى فتنه ز چشم تو نشانى
غزلستان ::
امير خسرو دهلوی ::
غزليات - بخش سوم
اى فتنه ز چشم تو نشانى
بالاى تو آفت جهانى
مويى ست به زلف تو که صد بار
بر باد بداد خان و مانى
من با تو بجز نظر ندارم
حاشا که به بد برى گمانى
بوسى هوسم کند، وليکن
خشنود نمى شوى به جانى
گر لب نبود، کم از حديثى
ور دل ندهي، کم از زبانى
گر مى کشدم رقيب بدخوى
بگذار سگى و استخوانى
اى زلف درو مپيچ زنهار
کآزرده شود چنان ميانى
دل گم کرده ست خسرو، آن کيست
کز گمشدگان دهد نشانى
نظرات نوشته شده