شماره ٢٨٨: هوس پخته ست اين پروانه بهر خويشتن سوزى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
هوس پخته ست اين پروانه بهر خويشتن سوزى
بيا و خانه روشن کن ز بهر مجلس افروزى
چه آتش مى زنى زينسانم، اى دور از تو چشم بد
دل و جان است آخر نى سپند است اين که مى سوزى
گر از بى مهرى چشمت گله کردم بناميزد
که آموزد کمان ابرويت را رسم کين توزى
چو ديدى مردنم، گفتى که روزى روى بنمايم
چنين روزى همم در زندگى يعنى شود روزى
سگت هم مى رمد از من، توانى مردمى کردن
که چون بازو کنم طوقش به تيرى بازويم دوزى
چه اغرا مى کنى در خون خسرو چشم بدخو را
به رحمت ره نما قصاب را، کشتن چه آموزي؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید