شماره ٢٧١: ز من برشکستى به يکبارگى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
ز من برشکستى به يکبارگى
در وصل بستى به يکبارگى
درافتاده بودى به دامم، چه سود؟
که از دام جستى به يکبارگى
بيا کز جدايى بر انداختم
همه ملک هستى به يکبارگى
مگر در دلت مهربانى نماند!
که پيمان شکستى به يکبارگى
برفتى و با بدسگالان من
به عشرت نشستى به يکبارگى
چه مى خورده اي، خسروا، که دگر؟
ز اندوه رستى به يکبارگى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید