شماره ٢٦١: سلام و خدمت ما، اى صبا، به يار بگوى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
سلام و خدمت ما، اى صبا، به يار بگوى
فغان و زارى بلبل به نوبهار بگوى
برفت طاقت صبر و نماند قوت عقل
بگوى حال من او را و زينهار بگوى
ز خون ديده همه دست من نگار گرفت
مگر که دست بگيرد بدان نگار بگوى
هزار جور کشيدم ز غم که نتوان گفت
يکى اگر بتوانى از آن هزار، بگوى
اگر ز بنده فراموش کرد، يادش ده
وزين سخن دو سه بر وجه يادگار بگوى
بناى عافيتم کاستوار بود از صبر
خراب شد ز غمم دار استوار بگوى
حديث چشم چو دريا بگو و زين مگذر
چو زين گذشت، حديث لب و کنار بگوى
اگر چه هر چه بگويى به عکس کار کند
تو بارى اينقدر از بهر عکس کار بگوى
اگر چه او نشود ز آن خويش خسرو را
تو ز آن خود بکن و بهر کردگار بگوى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید