شماره ٢١٧: دست به گل نمى زني، زانکه نگار من تويى

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
دست به گل نمى زني، زانکه نگار من تويى
بوى سمن نمى کشم، زانکه بهار من تويى
روى زمين گر از صبا سيرگه شکوفه شد
من چه گره کنم از آن، لاله عذرا من تويى
گر ز قرار مى رود هوش من از تو، گو برو
من به قرار خود خوشم، هوش و قرار من تويى
گر چه سوار آسمان خانه به خانه مى رود
کى نگرم به سوى او، فتنه سوار من تويى
چشم من از نگار خون نقش تو مى کند به رخ
دل بنهم به نقش او هر چه نگار من تويى
خسرو خسته بر درت کشته تير غمزه شد
هيچ نگفتي، اى فلان، کشته زار من تويى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید