شماره ٦٣: هر جا که لب به خنده گشايد دهان تو

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر جا که لب به خنده گشايد دهان تو
خونابه ايست از لب چون ناردان تو
اى بس عنان که بر سر کوى تو شد ز دست
کز راه جور باز نتابد عنان تو
شد خانمان صبر همه غارت و خراب
از ترکتاز غمزه نامهربان تو
از خوى بد چه ظلم که بر ما نمى کنى
آخر چه کرده ام من مسکين از آن تو
عشق تو بس که بر دل خسرو زده ست زخم
گرهست اميد زيستنم هم به جان تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید