شماره ١٩: اى آشنا، درين چه بى بن نظاره کن

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى آشنا، درين چه بى بن نظاره کن
تا اندرو نگون نفتادى کناره کن
تا کى به جهد چاره مال و درم کني؟
گر ممکنت بود ز پى عمر چاره کن
تاج سر فلک چه نظاره کنى به فرق
چون خشت زير سر نهد آنگه نظاره کن
بر لوح خاک احسن تقويم چون تويى
در خويشتن شمار سپهر و ستاره کن
بگذر ز دهر و عنصر و اجرام، چرخ را
پيش عروس همت خود پيشکاره کن
چون ز آفتاب و مه تو بهي، گر شوى چراغ
سيلى به نور گو، به زبان صد حراره کن
ور خار بهر مطبخ تجريد مى کشى
طوبى و سدره بشکن و بر پشتواره کن
دل گوهرى ست، گر به رگ راست بنديش
آن رشته را بتاب و درين سنگ پاره کن
خسرو، به سيم معنى اگر در رسيده اى
آن سيم را به گوش دلت گوشواره کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید