شماره ٩٢: ايقا صد تحقيق زتسليم مدد گير

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
ايقا صد تحقيق زتسليم مدد گير
هر چند رهت تا سر زانوست بلد گير
فرصت اثر کاغذ آتش زده دارد
چشمى به خيال آب ده و عمر ابد گير
پس از تو گذشت است غبار رم فرصت
زين مد امل آب بغربال و سبد گير
بيمغزى ازين بحر فتاده است بساحل
گيرم گهرت آئينه پرداخت زبدگير
خلقى به غبار هوس پوچ نفس سوخت
چندى تو هم از وهم پى جان و جسد گير
قدرت بجز اخلاق زمردان نپسندد
گيرائى اگر دست دهد ترک حسد گير
گر تربيت خلق بد و نيک ضروريست
چون زر سر بيمغز خران زير لگد گير
ناموس غنا درگرو کسوت فقر است
گر آب رخ آئينه خواهى بنمد گير
کارت بخود افتاده چه دنيا و چه عقبى
هر گاه قبول خودى اينها همه رد گير
جز ذات احد نيست چه تشبيه و چه تنزيه
خواهى صنم ايجاد کن و خواه صمد گير
(بيدل) غم آوارگى دير و حرم چند
آن راه که دور از بر خويش است بلد گير



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید