شماره ٦٠: هر نفس دل صد هزار انديشه پيدا ميکند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
هر نفس دل صد هزار انديشه پيدا ميکند
جنبش اين دانه چندين ريشه پيدا ميکند
اقتضاى جلوه دارد اينقدر تمهيد رنگ
تا پرى بى پرده گردد شيشه پيدا ميکند
شمع اين محفل مرا بر سوختن پروانه کرد
هر که باشد غيرت از هم پيشه پيدا ميکند
مرد را سامان غيرت عارضى نبود که شير
ناخن و دندان همان در بيشه پيدا ميکند
در زوال عمر وضع قامت پيرى بس است
نخل اين باغ از خميدن تيشه پيدا ميکند
ياس دل کم نيست گر خواهى زخود برخاستن
نشه وارى از شکست اين شيشه پيدا ميکند
حسرت پيکان او بى ناله نپسندد مرا
آخر اين تخم محبت ريشه پيدا ميکند
دل وفا بلبل نوا واعظ فسون عاشق جنون
هر کسى در خورد همت پيشه پيدا ميکند
عرصه آفاق جاى جلوه يک ناله نيست
نى گره از تنگى اين بيشه پيدا ميکند
(بيدل) از سير تامل خانه دل نگذرى
نقشها اين پرده انديشه پيدا ميکند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید