شماره ٧٨١: دل از گناه پاک چو دارالسلام کن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
دل از گناه پاک چو دارالسلام کن
خاک سياه بر سر مينا و جام کن
چون برق، ذوق باده بود پاى در رکاب
عيش مدام خواهي، ترک مدام کن
خواهى چو شعله چشم و چراغ جهان شوى
در پيش پاى هر خس و خارى قيام کن
آب حيات در ظلمات است، زينهار
مانند شمع در دل شبها قيام کن
چون سرو پا به دامن آزادگى بکش
آنگاه در بهشت فراغت خرام کن
در زير زلف يأس بود چهره اميد
هر جا دلت فرود نيايد مقام کن
آب حيات دولت فانى است نام نيک
اين دولت دو روزه خود مستدام کن
هر چند ناله تو کند دانه را سپند
اى مرغ خوش نوا، حذر از چشم دام کن
ما خون گرم خويش حلال تو کرده ايم
خواهى به شيشه افکن و خواهى به جام کن
بزم شراب، بى مزه بوسه ناقص است
پيش آى و عيش ناقص ما را تمام کن
خواهى که بر رخ تو در فيض وا شود
چون صائب اقتدا به حديث و کلام کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید