شماره ٥٣٠: عاصيان را گريه از شرم گناه آرد برون

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
عاصيان را گريه از شرم گناه آرد برون
روى نورانى ز زير ابر ماه آرد برون
برنمى آيد ز تن بى همت مردانه دل
رستمى بايد که بيژن را ز چاه آرد برون
عزم صادق را مده از کف که با خوابيدگى
سر ز جيب منزل مقصود راه آرد برون
در کمان سخت نتواند اقامت کرد تير
دردمندى از جگر بى خواست آه آرد برون
از دل صافم خجل گرديد خصم بد گمان
اين زر خالص محک را روسياه آرد برون
جاى حيرت نيست، خون بسيار گرديده است مشک
آن لب ميگون اگر خط سياه آرد برون
ريشه جوهر برون ز آيينه آسان مى کشد
هر سبکدستى که از دل حب جاه آرد برون
مى رسد صائب به وصل آفتاب بى زوال
هر که آهى از جگر چون صبحگاه آرد برون



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید