شماره ٥٠٦: دل ز کاهش واصل آن يار جانى شد ز من

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
دل ز کاهش واصل آن يار جانى شد ز من
اين زمينى از رياضت آسمانى شد ز من
مشت خارى داشتم تا آشيانى داشتم
باغها سر تا سر از بى آشيانى شد ز من
خانه دارى دستگاه عيش بر من تنگ داشت
خانه يک شهر از بى خانمانى شد ز من
تا چو تاک از دست خود دادم عنان اختيار
نخل سرکش زير دست از خوش عنانى شد ز من
ريختم در پيش دريا آبروى خود، وليک
صد صدف سيراب از گوهرفشانى شد ز من
چون گل رعنا درون خويش اندودم به خون
تا درين بستانسرا رنگ خزانى شد ز من
مى کنم صائب قضا گر عمر کوتاهى نکرد
آنچه فوت از زندگى در شادمانى شد ز من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید