شماره ٤٧٩: نيستى چون اهل معنى لب به دعوى وا مکن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
نيستى چون اهل معنى لب به دعوى وا مکن
عيبجويان را به عيب خويشتن گويا مکن
بهر مشتى خون که خواهد خرج خاک تيره شد
لب به حرف خونبها چون خودفروشان وا مکن
تا نسازى دامن اطفال را خالى ز سنگ
از سواد شهر رو در دامن صحرا مکن
از خرد دورست مس کردن طلاى خويش را
روى زرد خويش سرخ از باده حمرا مکن
تا نسازى جمع صائب دل ز زاد آخرت
پشت خود چون سالکان خام بر دنيا مکن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید