شماره ٤٣٢: باده با رندان صافى سينه مى بايد زدن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
باده با رندان صافى سينه مى بايد زدن
حسن اگر دارى در آيينه مى بايد زدن
چون سر خورشيد با يک داغ نتوان ساختن
نقش داغ تازه اى بر سينه مى بايد زدن
صبح شنبه مى زدايد زنگ از دل بى شراب
باده روشن شب آدينه مى بايد زدن
نافه از خون خوردن پنهان شود مشکين نفس
باده زير خرقه پشمينه مى بايد زدن
در جگر صد سوزن الماس مى بايد شکست
بعد ازان بر خرقه خود پينه مى بايد زدن
قسمت خود بين نمى گردد زلال زندگى
اى سکندر سنگ بر آيينه مى بايد زدن
دردمندى از فلک تعليم مى بايد گرفت
هر سر مه ناخنى بر سينه مى بايد زدن
گر نمى خواهى که فردا هيزم دوزخ شوى
تيشه بر پاى درخت کينه مى بايد زدن
در شهوارى که مى گويند، در جيب دل است
خويش را بر قلب اين گنجينه مى بايد زدن
صحبت اهل زمان صائب ندارد نشأه اى
مى به ياد مردم پيشينه مى بايد زدن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید