شماره ١٩٤: چون زلف دست بر کمر يار يافتم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
چون زلف دست بر کمر يار يافتم
سر رشته نزاکت ز نار يافتم
چون شبنم به چهره گل جاى مى دهند
اين منزلت ز ديده بيدار يافتم
آخر چو شبنم از اثر صاف طينتى
در پيشگاه خاطر گل بار يافتم
آن دولتى که بال هما صفحه اى ازوست
در زير چتر سايه ديوار يافتم
ميراب زندگى ز حيات ابد نيافت
فيضى که من ز چشم گهربار يافتم
طاق پل مجاز، اساس حقيقت است
من ساق عرش را ز سر دار يافتم
از عشق ره به مرتبه حسن برده ام
آب گهر ز رنگ خريدار يافتم
تا چشم همچو غنچه گشودم ز يکدگر
خود را چو خار بر سر ديوار يافتم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید