شماره ١٨٩: امشب که داغ بر دل افگار سوختم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
امشب که داغ بر دل افگار سوختم
گويا چراغ بر سر بيمار سوختم
جز عشق هر چه بود همه دام راه بود
تسبيح پاره کردم و ز تار سوختم
جنس مرا به تاجر کنعان چه نسبت است؟
صد بار من ز گرمى بازار سوختم
در بزم آفتاب چه حال است ذره را
من در پناه سايه ديوار سوختم
صيقل به داد آينه من نمى رسد
آهى کشيده پرده زنگار سوختم
خورشيد تيره روزتر از خون مرده بود
روزى که من ز شعله ديدار سوختم
گرد کدورت از دل من آه بر نداشت
صد حيف ازان نفس که درين کار سوختم
صائب به حرف وصوت نشد فکر من بلند
من چون سپند بر سر اين کار سوختم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید