شماره ٢٦٢: حق مشربان دميکه به تحقيق رو کنند

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
حق مشربان دميکه به تحقيق رو کنند
خود را زخود برند بجائيکه او کنند
بردوش غير تکيه زدردى کشان خطاست
دستى مگر بگردن خون چون سبو کنند
مشتاق جلوه تو ندارد دماغ گل
اينجا دل شکسته بياد تو بو کنند
زين گلستان بسير خزان نيز قانعيم
رنگ شکسته کاش بما روبرو کنند
مضمون تازه بى نقط انتخاب نيست
هر جا دلى بود گره زلف او کنند
پر سر گشست حسن همان به که بيدلان
آئينه دارى دل بى آرزو کنند
اى خرمنت هوا نشوى غره نفس
زين ريشها که سير خزان در نمو کنند
حيرت متاع گرمى بازار وهم باش
يکسوست آنچه در نظرت چارسو کنند
تا حشر روسياهى داغ خجالت است
مردان دميکه چون سپر از پشت رو کنند
تمثال عافيت نکند گرد ازين بساط
آئينها مگر بشکستن غلو کنند
آسوده زى که اهل فنا پيش از انتقام
از وضع خويش خاک بچشم عدو کنند
(بيدل) چو تار ساز جهانگير شهرت اند
در پرده هم گر اهل سخن گفتگو کنند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید