شماره ٢٣٦: جهد کن که دل زهوس پايمال شک نشود

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
جهد کن که دل زهوس پايمال شک نشود
اين کتاب علم يقين نقطه ايست حک نشود
رنگ مهر گيتى اگر ديدى از هوس بگذر
اين جلب گلى که زند غير آتشک نشود
آب و رنگ حسن جهان ميدهد زقبح نشان
کم دميد گل که برخ شبنمش کلک نشود
از مزاج اهل دول رسم اتحاد مجو
در زمين تيره دلان سايه مشترک نشود
بلبل ار رسى بچمن طرح خامشى مفگن
ناله کن که بر لب گل خنده بى نمک نشود
نيست شامى و سحرى کز حجاب جلوه او
غنچه شبنمى نکند شمع شب پرک نشود
رنگ عشق و داغ طلب نور شمع و مايل شب
هر کجا زريست چرا طالب محک نشود
مانع تنزه ما گشت شغل حرص و هوا
تا بود شراب و غذا آدمى ملک نشود
زحمت محال مبر جيب انفعال مدر
ما نمى رسيم باو تا زمين فلک نشود
گفتگوى عين و سوى قطع کن زشبهه برا
تا بلب گره نزنى اينکه دوست يک نشود
(بيدل) اقتضاى جسد ميکشد بحرص و حسد
خواب امنى دارى اگر پيرهن خسک نشود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید