شماره ٤٥: اى بيخردان طور تعين نگزينيد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
اى بيخردان طور تعين نگزينيد
با سجده بسازيد که اجزاى زمينيد
با اهل فنا دارد هر کس سر يکرنگى
بايد که برنگ شمع از رفتن سر خندد
در کارگه شيوه تسليم عروجيست
چندانکه نشان کف پائيد جبينيد
اينجا طرب وهم اقامت چه جنون است
در خانه نيرنگ حنابندى زينيد
امروز پى نام و نشان چند دويدن
فردا که گذشتيد نه آنيد نه اينيد
انديشه هستى کلف همت مرد است
دامن زغباريکه نداريد بچينيد
چون شمع هوس سربهوا چند فرازيد
گاهى زتکلف ته پانيز ببينيد
زين نسبت دورى که بهستى است عدم را
کم نيست که چون ذره بخورشيد قرينيد
در عالم تجريد چه فرصت شمريهاست
تا صبح قيامت نفس باز پسينيد
رفتيد و نکرديد تماشاى گذشتن
اى کاش دمى چند بيکجا بنشينيد
هر چند نفس ساز کند صور قيامت
در حوصله هاى مگس و پشه طنينيد
عنقا چه نشان ميدهد از شهرت موهوم
چشمى بگشائيد که نام چه نگينيد
تمثال غبار من و مائيد چو (بيدل)
صد سال گر آئينه زدائيد همينيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید