شماره ١٩٨: تا بدريوزه راحت طلبيدن رفتم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
تا بدريوزه راحت طلبيدن رفتم
مژه گشتم سر موئى بخميدن رفتم
صبح از بى نفسى قابل اظهار نبود
زين گلستان بغبار ندميدن رفتم
تا بمقصد بلدم گشت زمينگيرى عجز
همه جا پيشتر از سعى رسيدن رفتم
نبض جهدم شرر کاغذ آتش زده است
يکمژه راه بصد چشم پريدن رفتم
چون هلالم چقدر نشه تسليم رساست
سرکشى داغ شد از بس بخميدن رفتم
شور اين بزم جنون خيره دماغى ميخواست
دل نپرداخت با فسانه شنيدن رفتم
اين شبستان بچراغان هوس يمن نداشت
که بصد چشم همان داغ نديدن رفتم
ياس بر حيرت حال گهرم ميگريد
قطره ئى داشتم از ياد چکيدن رفتم
سير گلزار تمناى تو طاوسم کرد
غوطه در رنگ زدم تا به پريدن رفتم
(بيدل) آندم که به تسليم شکستم دامن
تا در امن بپاى نرسيدن رفتم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید